در ۱۰ سال اخیر چند نشریه مهم موسیقی از جمله مجله «گزارش موسیقی» آقای سروش ریاضی، تعطیل شدند، مسئله و مشکل چیست؟
مشکل اصلی در واقع غالباً مشکل مالی است. یعنی بیشتر مجلاتی که به مشکل میخورند و باعث تعطیلی آنها میشود یا کارشان را کمتر کنند، فرض کنید ماهنامه است تبدیل میشود به فصلنامه یا گاهنامه و کمکم کار آنها ضعیف و ضعیفتر میشود،در این حوزه ضعیف هستند. بعضی از مجلهها که من با آنها کار میکردم، اوایل دستمزد میدادند و دستمزد بدی هم نبود، نمیگویم بالا بود ولی در حدی بود که برای زمانی که میگذاشتیم معقول بود ولی کمکم آن دستمزد نهتنها بالا نرفت بلکه حتی قطع شد. فکر نمیکنم الان هیچکدام از این مجلههای مربوط به موسیقی بابت مقاله تخصصی، حقالتحریر بدهد.
آیا همه نشریات تخصصی موسیقی مستقل و خصوصی اداره میشوند یا نشریاتی هم هستند که یک سازمان یا نهاد اسپانسر آنها باشد؟
– اسپانسر که ندارند. مثلاً مجله «هنر موسیقی» وابسته به انتشارات هنر موسیقی که کتاب منتشر میکندوابسته است، مجله «گزارش موسیقی» با انتشارات ارغنون یک مجموعه بودند، مجله «ماهور» با انتشارات ماهور دوباره یک مجموعه بودند.
عموماً اینهایی که چند نوع فعالیت دارند، مثلاً انتشار کتاب، سیدی و دیویدی دارند، اینها میتوانند اگر از نظر مالی به مشکل خوردند، از طرف دیگر تأمین کنند و حداقل یک راهی هست. مثلاً میگویند ما سیدی داریم میفروشیم تا این کمبودهایی که در کار انتشار مجله است را جبران کنیم ولی یکسری از آنها کاملاً وابسته به تبلیغ هستند. تبلیغات هم خیلی کم شده. وقتی که فروش پایینتر میآید، تبلیغات هم کمتر میشود، طبیعتاً یکی از دلایلش هم این است که اولاً زمانی شما خیلی به این نشریات نیاز داشتید.
اگر بخواهم یک مقدار عمیقتر این موضوع را برای شما باز کنم، مجلههای موسیقی و موزیک قدیم را وقتی میبینید، مثلاً دهه ۲۰ و دهه ۳۰ میبینید که مطالب خیلی ابتدایی موسیقی را منتشر میکردند. مثلاً مطالب مربوط به تئوری موسیقی و این که هارمونی «تیرس» چیست؟ و…
اما میبینید همان مجله موزیک در شمارههای آخرش مثلاً آقای آریانپور دارند توی این مجله هارمونی درس میدهند. در سایت خودمان هم همینجوری بود. ابتدا که شروع به کار کرده بودیم، مطالب آموزش تئوری موسیقی میگذاشتیم ولی الان بعد از ۱۶ سال کار کردن و هر روز یک شماره مطلب گذاشتن، مگر تئوری موسیقی چقدر است؟ تمام میشود! باید وارد مسائل بالاتر و پیچیدهتر شویم، بحثهایی مثل آنالیز قطعات و انگار سطح بالاتر میآید و یکسری خوانندههای این سایتها و مجلهها انگار دارند یک دانشگاهی را میگذرانند که حالا رسیدهاند به ترمهای بالاتر.
از طرفی مطالب پایهای و خیلی ابتدایی مشتری زیادی دارد، همیشه تعداد هنرجو نسبت به نوازنده یا موزیسین یا آهنگساز حرفهای بیشتر است. هر چقدر سطح تخصصی مقالات شما بالا باشد، با فروش شما یک رابطه معکوس دارد. این موضوع باعث میشود که هر چه از مجلات میگذرد، مطالب آنها تخصصیتر و قویتر میشود، شما الان مجله هنر موسیقی شماره یک تا ۱۰ آن را بگیرید و مقایسه کنید با ۱۰ شماره آخری که از مجله هنر موسیقی درآمده و ببینید سطح آنها چقدر با هم تفاوت دارد. مقالهها همه مقالههای تخصصی است، انگار یکی پایاننامه فوقلیسانسش را خلاصه کرده و در مجله چاپ کند.
بنابراین دیگر از یک سطحی که میگذریم، مخاطب عام کم شده و فروش پایین میآید. بیننده کمتر میشود. البته مزیتی که سایت دارد،این است که مقالهها همیشه میمانند و مثل مجله نیست که شما بروید شماره مثلاً سه آن را بخرید. همین الان در هارمونی تاک بزنید مثلاً تئوری موسیقی، همان مقاله تئوری موسیقی که ما ۱۵ سال پیش نوشتیم، دوباره میآید بالا و میتوانید بخوانید. همه چیز در فضای مجازی و غیرکاغذی در دسترس است.
نشریه گفتگوی هارمونیک تنها نشریهای است که غیرکاغذی است، پی دی اف روی سایت قرار داده میشود؟
نه پی دی اف است، نه تکست است که بتوان آن را تکست کرد ولی در واقع به صورت تکست است اما قابل کپی کردن نیست چون زیاد قبلاً مرتب این طرف و آن طرف بدون ذکر منبع استفاده میکردند، ما امکان کپی کردنش را بستیم. سایت های دیگر هم هست خیلی هم فعال اند و سایتهای خوبی هستند ولی اینجوری که مطالبی در یک سطحی از مطالب تخصصی را بگذارند، خیلی وارد این حوزهها نمیشوند.
نمونههایی که مثال زدید بیشتر هم خبری و گزارشی هستند.
دقیقاً.
آیا در کشورهای همسایه از وضعیت چنین مجلههایی باخبرید؟ حالا نه آنها که از لحاظ فرهنگی مناسبتی هم اصولاً ندارد، آنهایی که یک روند متعادلی دارند، وضعیت نشریات موسیقی آنجا چطور است؟
حالا کشورهای حاشیه ایران که خیلی کشورهای قوی نیستند.
مثلاً در ترکیه یا آذربایجان؟
اگر ترکیه را بررسی کنید، سطح ترکیه خیلی متفاوت است. اولاً ترکیه و ایران دو کشوری هستند که موسیقی کلاسیک خیلی در آنها ریشهدار است. هم موسیقی کلاسیک ملی دارند، هم موسیقی کلاسیکی که به عنوان موسیقی کلاسیک بینالمللی میشناسیم.
آن ملی، منظورتان همان موسیقی سنتی خودمان است؟
اصطلاح موسیقی سنتی اشتباه است، چون موسیقی سنتی جزء خانواده موسیقی فولک محسوب میشود در موزیکولوژی. موسیقی دستگاهی ایران در دسته موسیقی کلاسیک قرار میگیرد. کمتر ما چیزی سنتی را ادامه میدهیم. در واقع مرتب میبینیم موسیقی ما دارد تنوع پیدا میکند. موسیقی دهه ۲۰ با موسیقی دهه ۳۰ با موسیقی دهه ۴۰ یا موسیقی دهه ۶۰، همه اینها موسیقیهای متفاوتی هستند، همینطور با موسیقی قبلش. موسیقی قدیم ایران را میشنوید اصلاً یک شکل دیگر بوده. این موسیقی که مرتب تغییر میکند، اینجوری نمیتواند در شاخه موسیقی فولک جایش بدهید.
متوجه شدم، الان در مورد ترکیه داستان چیست؟
ترکیه هم همان وضعیت را دارد. یعنی یک موسیقی کلاسیکی داشته، یک فرهنگ کلاسیکی داشته، خودش موسیقی کلاسیک ملی داشته که البته آن دیگر الان تقریباً متوقف شده ولی یک موسیقی کلاسیک بینالمللی بسیار قوی که مثلاً امثال بارتوک و اینها آنجا بنیانگذاری کردند در ترکیه جریان دارد، سطحش هم خیلی بالاست، ارکسترهای خیلی خوب و دانشگاههای خوبی دارد و مقالات بسیار خوبی نوشته میشوند. اگر بالاتر از ایران نباشد، در این زمینه همتراز ایران است.
پس با این اوصاف که ما نشریه یا رصدکننده مکتوبی برای موسیقی نداریم، یک مقدار فضا در آینده مبهم و شاید خطرناک شود، چون تحلیل، نقد و مقاله به خوبی روند موسیقی را رصد میکند.
دقیقاً. در زمینه تولید محتوی مشکل اصلی ما مشکل اقتصادی است. الان هر چی دارد میگذرد، قضیه پژوهش نوشتن در زمینه موسیقی دارد به سمت مجانیشدن میرود. حتی مثلاً من در گروههای مختلف بچههای موسیقی دانشگاهی هستم، همهاش دارند درخواست میکنند مقاله شماره فلان مجله ماهور را دارید؟ در صورتی که مثلاً مجله ماهور الان همهاش دارد تولید میکند، خب بروید بخرید! حاضر نیستند! حتی دانشجوی موسیقی! وقتی که میبیند که راحت یکی از بچههای گروه میآید میگوید بله! من دارم! کدام شمارهاش را میخواهی؟ و میگوید این و این و این را میخواهم، بعد میگوید راستی! اینهایش را هم داری؟ میگوید همه مثلاً مقالههای فلانی را بفرست. یکهو برایش ۸۰ مقاله پیدیاف میفرستد! وقتی که به همین سادگی به دست میآورد، میگوید چرا من بروم پول بدهم؟! که این خیلی هم خطرناک است.